نوشته حاضر در صدد نقد و بررسی فرقههایی با عنوان شیطانپرستی نیست؛ بلکه به دنبال نقد نوع مقابله و مواجهه با شیطانگرایی در کشورمان میباشد.
.'
'.
شیطانپرستی یا شیطانگرایی
به نظر برخي، شیطانپرستی یک فرقه منحرف دینی و یا نهایتاً مجموعهای از رفتارهای ناهنجار و انحرافات اجتماعی است؛ اما این فقط بخش کوچکی از یک جنبش بزرگ و فراگیر است که برای تسخیر باورها و عواطف معنوی انسان معاصر و تصرف فکری و فرهنگی مردم جهان طراحی شده است. ایدئولوژی شیطانی با سرعت به سوی هدف خود میتازد و تحلیلگران ما آن را تنها با عنوان ناهنجاری و انحرافات اجتماعی میشناسند! در صورتي كه بیاطلاعی از اندیشهها و اهداف حرکت عمیق و گستردة شیطانگرایی، بهترین عامل زمینهساز برای ترویج آنهاست. این بیاطلاعی موجب میشود که آنان با هجوم اطلاعاتی و توان اقناعی بالا، افکار خود را در بین ملتها ترویج کنند.
آنچه امروزه به صورت ایدئولوژی شیطانگرایی در دنیا ترویج میشود، دین، دانش، فلسفه، عرفان، موسیقی، سینما و سیاست را در اختیار گرفته و در سنت یهودی - مسیحی رشد نموده است؛ بنابر این بدون توجه به ریشههای آن در عرفان یهود و باورها، آیینها، نمادهای و اسطورههای کهن به خوبی شناخته نمیشود. این مکتب با صورت فعلی قدمتی بیش از چهارصد سال ندارد، اما همواره در صدد بوده است تا پیوندهای خود را با سنتهای کهن معنوی و جادویی در دوران زندگی بدوی انسان و فراسوی هزارهها برقرار کند. پس برای درک بهتر وضعیت امروزی جریان شیطانگرایی و آشنایی با مفاهیم و آموزههای این جریان، باید ریشهها و سیر تاریخی آن را بررسی نموده و از طرف دیگر روش صحیحی جهت مقابله با نفوذ این جریان در پیش بگیریم.
یکی از نکاتی که در سیر بررسی تاریخی این گروهها به دست میآید آن است که اندیشههای شیطانی تا قبل از دوران معاصر بیشتر در قالب گروههای جادوگري و با برگزاری آئینهايی عجيب، ظهور و بروز داشت؛ اما از اوایل قرن نوزدهم به بعد ظهور اندیشههای صریح ضد الهی در علوم مختلف ـ از جمله روانشناسی و فلسفه ـ باعث شد تا گروههای شیطانپرستی با توسل به آنها توجیهات به ظاهر علمی و فلسفی برای افکار و اندیشههای خود بیابند! با توجه به این نکته است که تأکید میکنیم در دوران معاصر با جریان فکری شیطانگرایی مواجهیم که فرقههای شیطانپرستی بخشی از این پازل میباشند و برای مقابله صحیح، شناخت ابعاد دیگر نیز ضروری است.
بررسی تمامی ابعاد این جریان نیازمند تحقیقات گروهی و به صورت میانرشتهای است و بهراستی تفکری که از سوی کانونهای بزرگ سرمایهداری حمایت میشود و همهجانبه پیش میآید، با رویکردهای تک بعدی و تقلیلگرا قابل تحقیق و شناسایی نیست. بنابر اين لازم است که گروههای مطالعاتی جامع و جدی برای بررسی ایدئولوژی شیطانی شکل بگیرند.
متأسفانه در بسیاری از تحقیقات صورت گرفته در کشورمان کمتر به ابعاد جریانی شیطانگرایی توجه شده و بیشتر به توصیف ناقص از افکار و عقاید برخی فرقههای منحرف شیطانی بسنده شده است؛ که این توصیفات نیز به علت عدم استفاده از منابع موثق و اصیل، دیدگاه صحیحی نسبت به جریان شیطانگرایی به دست نمیدهد. غافل از آن که فرقههای موجود شیطانگرایی در دنیا تنها بخشی از جریان شیطانگرایی میباشد.
شیطان یهودی- مسیحی
نکته دیگری که در بررسی فرقههای شیطانگرایی مورد غفلت قرار گرفته است اینکه نگرش غالب فرقههای شیطانگرایی موجود در غرب، ریشه در آموزههای تحریف شدة یهودی- مسیحی از شيطان دارد؛ که این نگرش با نگاه اسلامی به مقوله شیطان تفاوتهای فاحشی دارد. در نگرش اسلامي شيطان يك جن است1 كه در اثر عبادت به جمع فرشتگان راه يافت و به خاطر عصيان در برابر دستور الهي از مقام خويش تنزل پيدا نمود و با فريب دادن آدم(ع) و همسرش نسبت به ميوه درخت ممنوعه، باعث هبوط آن دو از بهشت الهي شد؛2ولي در نگاه يهودي- مسيحي شيطان يك فرشته است که در داستان آدم(ع) و حوا به نوعي نقش يك منجي را براي نوع بشر بازي ميكند و با راهنمايي آن دو به سمت ميوه درخت معرفت، آنها را از باطن امور آگاه و از يوغ بندگي استثمارگونه خداوند رها مينمايد!
به روایت تورات شیطان در قالب یک مار وارد بهشت شد تا آدم و همسرش را فریب دهد. در اولین کتاب از 5 کتاب تورات که به سفر پیدایش شهرت دارد، اینگونه میخوانیم که: "و مار از همه حیوانات صحرا که یهوه خدا ساخته بود، هشیارتر بود. و به زن گفت: آیا خدا حقیقتاً گفته است که از همه درختان باغ نخورید؟ زن به مار گفت: از میوه درختان باغ میخوریم، لکن از میوه درختی که در وسط باغ است. خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس مکنید مبادا بمیرید. مار به زن گفت: هر آینه نخواهید مرد، بلکه خدا میداند در روزی که از آن بخورید، چشمان شما باز میشود و مانند خدا عارف به نیک و بد خواهید بود." 3
نکته قابل تأمل در ادامه این روایتگری تورات نهفته است، آنجا که خداوند پس از آن که از سرپیچی آدم و همسرش مطلع میشود، به نوعی کلام شیطان را تايید نموده و رو به ملائکه خود میگوید: "همانا انسان مثل یکی از ما شده است که عارف به نیک و بد گردیده. اینک مبادا دست خود را دراز کند و از درخت حیات نیز گرفته و بخورد و تا به ابد زنده بماند."4
تفاوت ديگر آن است كه در نگاه يهودي- مسيحي شيطان موجودي بسيار قدرتمند است كه در برخی موارد قدرت او با قدرت خداوند رقابت ميكند و به نحوي باعث تسلط شيطان بر انسان ميگردد! ولي در آموزههاي اسلامي شيطان كيدي ضعيف داشته5 و تنها قدرت وسوسهگري نسبت به انسان دارد و توان سلطهگري بر انسانهاي "مخلَص"6را ندارد. این آموزههای تحریف شده در نگرش یهودی- مسیحی ظرفیتهایی را برای جذب برخی افراد به گروههای شیطانپرستی فراهم کرده است؛ چنانکه در بسیاری از این گروهها با تکیه به همین آموزهها، شیطان را پرچمدار علم، قدرت و آزادی بیان میکنند.7
عدم توجه به این تفاوت نگاه، باعث شده که در بسیاری از کتب و مقالات فارسی، فرقههایی همچون یزیدیه8 در کنار بررسی فرقههای شیطانگرایی که خاستگاه غربی دارند مورد بررسی قرار گیرند؛ در حالیکه هیچ سنخیتی میان عقاید این دو دسته وجود ندارد. شيطان مورد پرستش در ميان يزيديان تا حدودي شباهت به شيطان در نگاه اسلامي دارد؛ منتها با افزودن برخی شبهات و مغالطات به آن.
شیوههای مقابله با شیطانگرایی در کشور
در مجموع میتوان گفت در چند سال اخیر، دو دیدگاه افراطی و تفریطی در مقابله با شیطانگرایی در کشور شکل گرفته است. نخستین دیدگاه که بیشتر در میان برخی پژوهشگران مبتدی و اصحابرسانه مشاهده میشود، نوعی نگاه افراطی به این جریان است. در این نگاه برای ایجاد حساسیت در میان عموم مخاطبان و به تعبیری اطلاعرسانی پیشگیرانه، بیشتر به بزرگنمایی و اهمیت بیش از حد به فرقههای شیطانپرستی و بیان آموزهها و آئینهای این فرقهها پرداخته میشود؛ بدون آنکه حتی به توصیف صحیحی از ابعاد این جریان دست یافته باشند. برای مثال میتوان به ساخت برنامهای مستند با عنوان شوک در سال1387 با موضوع بررسی شیطانپرستی در سيماي جمهوري اسلامي اشاره نمود. پخش این مستند، که بدون تحقیقات و پشتوانههای صحیح علمی صورت گرفته بود، یکی از اقدامات شتابزده و بدون استراتژی رسانة ملی به عنوان بزرگترین تریبون ملی کشور در دامنزدن به مطرح شدن این جریان و فرقههای وابسته به آن در میان عموم جامعه بود! از آن پس نیز شاهد رشد وسیع اخبار مرتبط با فرقههای شیطانپرستی در رسانههای مختلف اعم از روزنامهها و خبرگزاریهای مختلف بودیم؛ چرا که موضوع شیطانپرستی دستمایه خوبی برای تیترهای جنجالی در این رسانهها بود!
علاوه بر این جوسازی کاذب رسانهای، شاهد برخوردهای امنیتی و انتظامی برخی نهادهای مربوطه، همچون نیروی انتظامی، در این راستا بودهایم. اعلام وجود فعالیت 72 فرقه شیطانپرستی در داخل کشور و وجود 666 سایت اینترنتی ترویج شیطانپرستی به زبان فارسی و اخباری از این قبیل، هشدارهایی بود که به کرات از تریبونهای عمومی مسئولین این نهاد انتظامی شنیده میشد؛ در حالیکه مراکز پژوهشی نیروی انتظامی هیچ تعریف و توصیف صحیحی از ابعاد دقیق جریان شیطانگرایی نداشتند!
شکلگیری این فضای کاذب در جامعه و جذابیت بحث پیرامون عقاید و آئینهای این فرقهها، باعث شد که در چند سال اخیر شاهد برگزاری کارگاهها و سمینارهای مختلف و بیش از اندازه در رابطه با نقد و بررسی شیطانپرستی برای اقشار مختلف جامعه خصوصاً دانشجویان باشیم! این نیاز کاذب در میان جامعه باعث ورود بسیاری از پژوهشگرنماها در این حوزه گردید. منظور از پژوهشگرنمایان افرادی هستند که تنها با چینش برخی اطلاعات درست و غلط در کنار هم ادعای انجام کار پژوهشی در این حوزه را داشته، و نتایج تحقیقات خود را تحت عنوان مقاله، کتاب، سخنرانی و... به عموم جامعه ارائه مینمایند؛ در حالیکه هیچ یک از مراحل روند صحیح یک پژوهش علمی را طی نکردهاند!
پس از بررسی کلیه آثار منتشر شده در زمینه نقد شیطانگرایی در کشور در قالبهای مختلف باید گفت متأسفانه در بسیاری از تحقیقات صورت گرفته کمتر به ابعاد جریانی شیطانگرایی توجه شده و بیشتر به توصیف ناقص از افکار و عقاید برخی فرقههای منحرف شیطانی بسنده شده است؛ که این توصیفات نیز به علت عدم استفاده از منابع موثق و اصیل دیدگاه صحیحی نسبت به جریان شیطانگرایی به دست نمیدهد؛9غافل از آنکه فرقههای موجود شیطانگرایی در دنیا تنها بخشی از پازل بزرگ جریان شیطانگرایی میباشد. این ورود غیر علمی به بررسی آسیبهایی از این دست نه تنها فضای پژوهشی مقابله با این جریان خطرناک و آسیبزا را در کشور مغشوش نمود، بلکه در بسیاری از موارد باعث آسیبهای معنوی ديگري گردید.
اما نگاه دوم که بیشتر در میان مسئولین اجرایی و فرهنگی کشور مشاهده میشود، نوعی نگاه تفریطگونه میباشد. در این نگرش بدون در نظر گرفتن ابعاد جریانی شیطانگرایی و ظرفیتهای بالقوه آن، تنها به جنبههای سطحی آموزههای برخی فرقهها اشاره شده و این جریان را موجی زودگذر در میان جوانان میبینند که پس از مدتی فروکش کرده و از بین میرود! شاید بتوان گفت که این نگاه حاصل توصیفات غلط و غیرقابل باوری باشد که بیشتر آنها توسط پژوهشگرنماها و رسانهها منتشر میشود؛ چرا که مسئولین با تجاربی که در زمینه مقابله با آسیبهای مختلف اجتماعی دارند جایی برای آسیبی با این مختصات در بافت فرهنگی- اجتماعی جامعه نمیبينند!
با توجه به آن که جریان شیطانگرایی در دوران معاصر روندی انکشافی و ترویجی را در پیش گرفته است،10با کمال تأسف باید گفت که هر دو دیدگاه مذکور، هرکدام به نوعی به ترویج این جریان کمک شایانی مینمایند. دیدگاه اول با بزرگنمایی بیش از حد این جریان در رسانهها و ارائه تفکرات و آموزههای این جریان بدون تحلیل صحیح، درمیان طبقات مختلف مردم، ناخواسته به ترویج این جریان کمک مینماید. علاوه بر آن با توصیفهای غلط از عقاید و ظواهر فرقههای شیطانپرستی باعث شکلگیری تصوری غلط از فعالیت این جریان در جامعه میشود. مهمترین آسیبی که این تصور غلط به جامعه وارد مینماید ایجاد تصور مصونیتی کاذب در میان خانوادهها و نهادهای متولی امور تربیتی در جامعه میشود؛ پس اقدامات صحیح تربیتی در راستای مقابله با این جریان ضدفرهنگی صورت نمیگیرد.
در نگاه دوم نیز به خاطر آنکه ابعاد مختلف جریان شیطانگرایی در نظر گرفته نمیشود و بیشتر آن را موجی زودگذر در میان جوانان ارزیابی میکنند، لذا راهبرد صحیحی برای مقابله با آن نیز تنظیم نمیشود. نتیجه این نگرش آن است که پس از مدتی حساسیتهای اجتماعی نسبت به نفوذ این جریان در جامعه کاهش مییابد. این در حالی است که مشخصه محوری در جریانات و فرقههای شیطانگرایانه آموزه "ضد دینبودن" آنان است، پس این فرقهها خصوصاً در کشور ما که نظام دینی بر آن حاکم است، از نوع فرقههای زیرزمینی و معارض محسوب میشوند، و پر واضح است که بهترین بستر برای رشد چنین فرقههایی عدم توجه به تحرکات و آسیبهای آنان از طرف نهادهای فرهنگی، تربیتی و امنیتی میباشد که وظیفه مقابله با این آسیبها را برعهده دارند.
نگرش و روش سوم
پس از بررسی و جمعبندی ثمرات دو دیدگاه مذکور، شایسته است نگرش و روش سومی برای مقابله صحیح با این جریان ارائه داد؛ كه در چند گام ذيل رائه ميشود:
در گام اول، ابتدا باید مراکز پژوهشی معتبر اقدام به انجام پژوهشهای توصیفی کامل پیرامون این جریان نمایند. در بررسی آسیبهایی از این دست، علاوه بر مطالعات کتابخانهای باید توجه ويژهای به مطالعات میدانی در حوزه شیوههای نفوذ و گسترش این اندیشهها و سطح ورود آنها صورت پذیرد.
در گام دوم، پرواضح است که انتشار نتایج این توصیفات در این مرحله در رسانهها و برای عموم مردم نتایج نامطلوبی به بار میآورد ولی آشنایی مسئولین، کارشناسان مربوطه و نخبگان با ابعاد این آسیب مرحله بعدی را سهلتر مینماید. اطلاعات به دست آمده در مرحله نخست، زمینه را برای تحلیل صحیح کارشناسان در حوزههای مختلف و پیشبینی گامهای بعدی ترویج این جریان فراهم مینماید.
در گام سوم با توجه به اطلاعات و تحلیلهاي صورتگرفته راهبرد متناسب برای مقابله با این جریان در حوزههای مختلف فرهنگی، تربیتی، امنیتی، رسانه ای و... تدوین شده و در نهایت اقدامات اجرایی متناسب در حوزههای مذکور صورت پذیرد.
البته ممکن است شیوه بیانشده نکتة بدیعی در بر نداشته باشد و برای مقابله با آسیبهای مختلف اجتماعی همین مراحل کلی باید طی شود؛ ولی متأسفانه عدم توجه به همین مراحل ساده بیان شده، در بسیاری از موارد باعث بروز ابتلائات وسیعی در حوزه آسیبهای اجتماعی و اعتقادی شده است.
پينوشتها:
1. كهف/50.
2. بقره/ 34-38.
3. عهد عتيق، سفر پيدايش، فصل 3.
4. سفر پيدايش، فصل 3.
5. نساء/ 76.
6. حجر/ 40.
7. رک. "نقد و بررسی شیطانپرستی"، حمیدرضا مظاهریسیف.
8. فرقه یزیدیه كه بيشتر با عنوان شيطانپرستان عراق شناخته ميشود و بیشتر پیروان آن در مناطقی از کردستان عراق و استان کرمانشاه متمرکزند؛ گرایشات صوفی مسلکانه داشته و تفاوتهای زیادی با فرقههای شیطانپرست غربی دارند. برای مطالعه بیشتر: رک. مشكور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی.
9. سابقه پژوهشي نقد شيطانگرايي در ايران(محققان و صاحبان اثر)، حسین عرب.
10. رک. مقاله "بررسی ریشههای تاریخی جریان شیطانگرایی"، حسین عرب،
..
:: موضوعات مرتبط:
شيطان پرستي ,
فراماسونري ,
,
:: برچسبها:
شیطان پرستی معاصر ,
با داعیه دین و معنویت به میدان آمده است ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5